بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم
و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم
چیزى رو از قلم ننداختم !
ببـــار بـــاران
یــاریم کن وبپوشـــان اشکــهایم را
نمیدانم تو بیشتر دلتنگی یا من؟ تو همراه دلتنگی هایت
فریاد میزنی
اما من محکوم به سکوتم، این است فرق من و تو
آنقدر احساس وصبرم سرد وگرم شده اند که بیچاره دلم هم
در حال انفجار است
طفلک به تنگ آمده ..
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی …
:: موضوعات مرتبط:
عاشقانه ها ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2